اسمش رو بذارم دلتنگی یا شوق؟

اسمش رو بذارم اشکِ تنهایی یا دلخوری؟

اسمش رو بذارم اطمینان یا ناامیدی؟

همه این سوالا جاشون توی قطار صادقیه ست که چند دقیقه ی دیگه توی ایستگاه بعد وایمیسته و تو از من پرسیدی کجایی و من هنوز یه گوشه ی امید تو دلم هست و ایستگاه بعد پیاده میشم که اگر گفتی نرو برگردم.

و تو فقط میگی ببخشید.

آوار میشم رو زمین.

حالا جای سوال بعدیه.

چرا من نمیتونم داشته باشمش؟

یه نقطه از اون دریایی که یه روزی چشیدمش.

چرا نمیشه داشتش؟

مگه دنیا چقدر بزرگه؟

مگه آدم چقدر عمر میکنه؟

راضیم. شکر. خودم سپردم بهشون.

اما هر بار از اون چیزی که فکر میکنم دردناک تره.

کاش خدا یه بارم که شده میومد پایین و کنار هم قدم می‌زدیم.

وقتی نگاهش انقدر آرامش میده، چرا قدم زدن کنار خودشو دریغ میکنه.

چرا آغوششو دریغ میکنه.

کاش قدمی با من راه می رفتی. کاش.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

seriesdownload2.parsablog.com ویکی پلاست از کجا هودي دخترانه بخريم بخرم چيست اقیانوس خريد از گناوه مهدی امامقلی بازارچه کتاب و فایل صوتی علی قربان پور فروش برند تولیدی نان زرگیم | پایگاه ویرایش بازیهای رایانه ای