هیچی نمیدونم.

توی یه قطارم

از پنجره بیرونو نگاه میکنم

هوا تاریکه

همه چیز مدام عوض میشه

نمیدونم چیکار باید کرد.

هر از چند گاهی یه حرفی ، یه نوشته ای یه جایی میبینم، یادم میفته که سوار قطارم اصلا.

کس دیگه ای راه میبرتش.

ریل یه ور دیگه میره.

کاش میفهمیدیم خدا چقدر دوسمون داره :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

به وبلاگ بهنام نجم الدین خوش آمدید |لویالتی|-باشگاه مشتریان |کارت هوشمند|کارت اعتباری | loyalty | پژوهش هنر و فلسفهٔ هنر پیچک خیال Jim سفیداب روشور حلما بلاک چین Attacker ³²